جلال دهقانی فیروزآبادی در «هشتمین کنفرانس ملی تاریخ روابط خارجی» مطرح کرد: سواحل خلیج فارس از مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت منطقه‌ای ایران است

تهران- ایرنا- استاد و عضو هیئت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی، در پنل نخست «هشتمین کنفرانس ملی تاریخ روابط خارجی» گفت: یکی از عناصر بازدارندگی ایران در خلیج فارس، عمق استراتژیک این منطقه است. به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه روز سه شنبه ۳۰ بهمن ماه میزبان «هشتمین کنفرانس

کد خبر : 11858
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰:۳۰

سواحل خلیج فارس از مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت منطقه‌ای ایران است

تهران- ایرنا- استاد و عضو هیئت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی، در پنل نخست «هشتمین کنفرانس ملی تاریخ روابط خارجی» گفت: یکی از عناصر بازدارندگی ایران در خلیج فارس، عمق استراتژیک این منطقه است.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه روز سه شنبه ۳۰ بهمن ماه میزبان «هشتمین کنفرانس تاریخ روابط خارجی ایران؛ سیاست خارجی ایران در خلیج فارس در گستره تاریخ» با حضور و سخنرانی سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه بود.

سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، استاد و عضو هیئت علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی، در نخستین نشست این کنفرانس با عنوان «ابعاد و پویشهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خلیج فارس در گستره تاریخ» محور سخنان خود را بر بررسی «تداوم و تغییر سیاست خارجی ایران در خلیج فارس؛ قبل و بعد از انقلاب اسلامی» قرار داده و گفت: در خصوص اینکه سیاست خارجی ایران، قبل و پس از انقلاب تغییر یا تداوم داشته، دو دیدگاه وجود دارد که شاید رایج‌ترین آن موضوع تداوم است اما اینکه در کجا تداوم داشته و در کجا تغییر کرده، جای پژوهش دارد. یکی از جاهایی که نسبتا تداوم سیاست خارجی را می‌بینیم در حوزه خلیج فارس است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه اعراب جنوب خلیج فارس قاطعانه معتقد هستند که سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب نسبت به خلیج فارس، تغییر راهبردی نداشته است، گفت: اگر اینطور باشد، سیاست خارجی ایران در خلیج فارس با سه فرضیه مواجه است؛ تداوم صرف، تغییر صرف، «تداوم و تغییر توامان». نظر من این است که سیاست خارجی ایران در خلیج فارس به‌طور کلی تداوم داشته، اما نیاز به پژوهش‌های دقیق‌تری وجود دارد تا مشخص شود این تداوم در چه زمینه‌هایی بوده و در چه حوزه‌هایی تغییراتی مشاهده شده است. همچنین باید بررسی شود که چه عواملی موجب تغییرات شده‌اند که این نیز بیشتر مربوط به چارچوب‌های مفهومی است.

یکی از عوامل اصلی تداوم سیاست خارجی ایران در منطقه خلیج فارس، ژئوپولیتیک آن است

وی ادامه داد: موضوع اصلی اینجاست که ما باید به‌صورت موضوعی و مشخص بررسی کنیم که آیا پس از انقلاب شاهد تغییراتی در سیاست خارجی ایران بوده‌ایم یا خیر. بنابراین، علل و عوامل تداوم و تغییر در سیاست ایران در خلیج فارس مسئله‌ای حائز اهمیت است. به طور کلی، یافته‌ها نشان می‌دهند که سیاست خارجی ایران در خلیج فارس دارای چند متغیره است. یکی از عوامل اصلی تداوم سیاست خارجی ایران در این منطقه، ژئوپولیتیک آن است که همواره وجود داشته و خواهد داشت. سایر عوامل و منابع نیز به‌عنوان متغیرهای کمکی محسوب می‌شوند و غالباً از منظر ژئوپولیتیک به آن‌ها نگاه می‌شود.

سیاست خارجی ایران در خلیج فارس تاکنون «امنیت محور» بوده و پس از انقلاب نیز بحث «توسعه محور» مطرح شده است. اما من شخصاً معتقدم که هنوز هم اولویت با امنیت است و نگاه امنیتی بر اساس ناسیونالیسم ایرانی در این زمینه وجود دارد. ما از یک‌جانبه‌گرایی در سیاست خارجی خود، از جمله در خلیج فارس، حمایت می‌کنیم. این نگاه شاید در نتیجه احساس تنهایی ناشی از عدم اعتماد به دیگران باشد.وی افزود: به‌طور خلاصه، درک متفاوت تصمیم‌گیرندگان قبل و بعد از انقلاب از عوامل ژئوپولیتیکی تأثیرگذار در تغییر سیاست خارجی ایران در خلیج فارس مورد توجه قرار می‌گیرد که می‌تواند زمینه‌ای برای اصلاح استراتژی‌های آینده باشد.

این استاد دانشگاه گفت: ادعای دیگری که مطرح می‌شود، این است که نظام سیاسی و ایدئولوژی تأثیر زیادی بر ادراک کارگزاران سیاست خارجی از عوامل ژئوپلیتیک در خلیج فارس دارد. بنابراین، نظام شناختی کارگزاران به‌همراه نظام سیاسی و ایدئولوژیک، نیرویی را تشکیل می‌دهد که بر سیاست خارجی ایران تأثیرگذار است و در این راستا، تغییر یا تداوم را شاهد خواهیم بود. در این زمینه، تطابق و تناقض یا عدم تناقض محیط روانی سیاست خارجی—یعنی نظام شناختی و محیط عملیاتی—می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل تغییر یا تداوم باشد. یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها این است که چقدر نظام شناختی و ادراکی در محیط روانی سیاست خارجی با واقعیت‌های موجود هم‌خوانی دارد.

وی ادامه داد: قسمت بعدی در مورد مفهوم «منطق ژئوپولیتیک» است که به‌طور خلاصه به چگونگی به‌کارگیری عوامل جغرافیایی به‌عنوان منابع قدرت در سیاست خارجی برای تأمین منافع ملی اشاره دارد. به‌عبارتی دیگر، منطق به معنای نحوه استفاده از عناصر قدرت در پیگیری اهداف و منافع ملی است که بیشتر به همان سیاست اشاره دارد. بنابراین، منظور ما همان سیاست قدرت و چگونگی به‌کارگیری روابط بین‌الملل و سیاست خارجی است.

دهقانی فیروزآبادی با اشاره به عناصر ژئوپلیتیک ایران افزود: این عناصر شامل جغرافیای طبیعی، جغرافیای انسانی و فرهنگی می‌شوند. برخی از این عناصر به شرح زیر هستند:
۱. وحدت سرزمین و تمامیت ارضی
۲. قدرت و امنیت ملی
۳. موقعیت جغرافیایی
۴. منابع طبیعی و انرژی
۵. همسایگی ایران
۶. مرزهای طبیعی و امنیت آنها
۷. خودبسندگی اقتصادی و فناوری
۸. چگونگی انتقال مواد اولیه
۹. دسترسی آزاد به بازار و سرمایه خارجی
۱۰. تعدد قومیتی و مرزنشینی در ایران
۱۱. تنهایی استراتژیک که باید بررسی شود که آیا این تنهایی قابل تغییر است یا خیر.

سیاست خارجی ایران نسبت به غرب پس از انقلاب تغییرات چندانی نداشته است

وی افزود: در مورد خلیج فارس، تاریخ رقابت‌های دیرینه نیز وجود دارد. در نتیجه، به نظر می‌رسد که سیاست خارجی ایران نسبت به غرب پس از انقلاب تغییرات چندانی نداشته و همچنان به تداوم خود ادامه می‌دهد. در سیاست خارجی ایران، به عقیده من، چه قبل و چه بعد از انقلاب، منشأ فرصت‌ها و تهدیدهای راهبردی به‌طور هم‌زمان وجود دارد؛ یعنی این منطقه هم فرصتی برای ایران است و هم تهدیدی برای موجودیت و امنیت آن. دومین نکته، منابع و عناصر و ابزارهای قدرت ملی ایران هستند. خلیج فارس به ایران امکان می‌دهد که قدرت خود را نمایش دهد و اعمال قدرت کند. این منطقه همچنین دروازه‌ای برای ورود و اتصال ایران به اقتصاد و بازار جهانی محسوب می‌شود.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه یکی از عناصر بازدارندگی ایران در خلیج فارس، عمق استراتژیک این منطقه است، خاطرنشان کرد: سواحل خلیج فارس یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت منطقه‌ای ایران به شمار می‌آید و این امکان را برای ما فراهم می‌کند تا به عنوان یک قدرت منطقه‌ای عمل کنیم. منافع حیاتی ایران در خلیج فارس شامل مواردی چون صدور انرژی و حفاظت از جزایر است که جزو حداقل منافع حیاتی ایران محسوب می‌شود.

دهقانی فیروزآبادی گفت: همچنین، خلیج فارس یکی از عناصر هویت ملی ایرانیان است که چه قبل و چه بعد از انقلاب به‌عنوان مؤلفه‌ای مهم در شکل‌گیری هویت ملی آنان عمل کرده است. ما معمولاً به خلیج فارس از منظر هویتی اسلامی نگاه نمی‌کنیم، به جز در اوایل انقلاب. به نظر من، چند مورد کلیدی وجود دارد که شامل موارد زیر است:
۱. حفظ وحدت سرزمینی ایران
۲. تأمین امنیت ملی ایران
۳. حفظ هویت ایرانی و تقویت امنیت هستی‌شناختی، که پیش و پس از انقلاب به‌دلیل اهمیت ویژه‌ای دارد.

یکی از عناصر بازدارندگی ایران در خلیج فارس، عمق استراتژیک این منطقه است. سواحل خلیج فارس یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت منطقه‌ای ایران به شمار می‌آید و این امکان را برای ما فراهم می‌کند تا به عنوان یک قدرت منطقه‌ای عمل کنیم. منافع حیاتی ایران در خلیج فارس شامل مواردی چون صدور انرژی و حفاظت از جزایر است.ایران به دنبال کسب قدرت در خلیج فارس و اعمال آن در سراسر منطقه و فراتر از آن است

وی ادامه داد: موضوع دیگر، آزادی عمل و خودمختاری ایران در خلیج فارس است. در حالی که شاه به این نتیجه رسیده بود که این آزادی عمل نیابتی است، ما به این نتیجه رسیده‌ایم که باید این آزادی عمل به‌صورت مستقل و اصیل باشد. ما به دنبال کسب قدرت در خلیج فارس و اعمال آن در سراسر منطقه و فراتر از آن هستیم. جایگاه ایران به‌عنوان یک ابرقدرت منطقه‌ای در خلیج فارس، چه قبل و چه بعد از انقلاب، توجه ویژه‌ای جلب کرده و ایران انتظار دارد که به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای به آن نگاه شود.

دهقانی فیروزآبادی در ادامه خاطرنشان کرد: ارتقای بازیگری ایران در سطح جهانی و تقویت قدرت چانه‌زنی در برابر قدرت‌های بزرگ نیز یکی از اهداف پایدار سیاست خارجی ایران در این منطقه است. به نظر من، خنثی‌سازی سیاست ایران‌هراسی، ایران‌ستیزی و ایران‌زدایی در خلیج فارس به افزایش روحیه و عرق ملی ایرانیان و تقویت وحدت ملی کمک کرده است. قبل از انقلاب، ناسیونالیسم ایرانی به‌طور طبیعی وجود داشته و پس از انقلاب نیز ما از خلیج فارس برای افزایش روحیه ملی استفاده کرده‌ایم. در نهایت، این اقدامات به بسیج افکار عمومی داخلی برای حمایت از نظام سیاسی و سیاست خارجی ایران کمک کرده است.

وی افزود: به نظر من، چند نتیجه‌گیری در مورد سیاست ایران در خلیج فارس وجود دارد که تا کنون تداوم داشته است:
۱. سیاست ایران در خلیج فارس بر اساس استمرار وجه غالب و شاخص اصلی خود عمل کرده است.
۲. هر نوع نظام سیاسی که در ایران مستقر شود، سیاست خارجی مشابهی در خصوص خلیج فارس اتخاذ خواهد کرد.
۳. ایدئولوژی‌ها ابزاری برای موجه‌سازی اهداف و منافع ژئوپلیتیک و راهبرد خارجی ایران هستند. به عبارت دیگر، اگرچه از ایدئولوژی‌ها استفاده می‌شود، اما در نهایت هدف ما موجه‌سازی منافع ملی است.

این تحلیلگر سیاست خارجی در پایان گفت: تغییر نظام سیاسی و ایدئولوژی سیاسی تأثیر قابل توجهی بر سیاست خارجی ایران در خلیج فارس نداشته و ندارد. سیاست خارجی ایران در خلیج فارس تاکنون «امنیت محور» بوده و پس از انقلاب نیز بحث «توسعه محور» مطرح شده است. اما من شخصاً معتقدم که هنوز هم اولویت با امنیت است و نگاه امنیتی بر اساس ناسیونالیسم ایرانی در این زمینه وجود دارد. ما از یک‌جانبه‌گرایی در سیاست خارجی خود، از جمله در خلیج فارس، حمایت می‌کنیم. این نگاه شاید در نتیجه احساس تنهایی ناشی از عدم اعتماد به دیگران باشد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.