«خاورمیانه‌ جدید»، رویایی که تعبیر نمی‌شود

حسین مهدی‌تبار _ تحلیلگر روابط بین‌الملل تهران- ایرنا- رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر تاکید زیادی بر تغییرات نظم جهانی در سال‌های پیش‌رو داشته‌اند. از نظر ایشان _ که مورد تاکید تحلیلگران و کارشناسان روابط بین‌المللی غربی نیز هست_ تحولاتی در عرصه بین‌المللی در حال وقوع است که توزیع قدرت در جهان، یعنی نظم امنیتی

کد خبر : 6266
تاریخ انتشار : جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱:۱۰
حسین مهدی‌تبار _ تحلیلگر روابط بین‌الملل
«خاورمیانه‌ جدید»، رویایی که تعبیر نمی‌شود

تهران- ایرنا- رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر تاکید زیادی بر تغییرات نظم جهانی در سال‌های پیش‌رو داشته‌اند. از نظر ایشان _ که مورد تاکید تحلیلگران و کارشناسان روابط بین‌المللی غربی نیز هست_ تحولاتی در عرصه بین‌المللی در حال وقوع است که توزیع قدرت در جهان، یعنی نظم امنیتی و ساختار قدرت، در جهان را متحول خواهد کرد.

همچنین، جهان دیگر به صورت یک تک قطبی با برتری ایالات متحده دیده نمی‌شود و به سوی نظمی چند کانونی حرکت می‌کند. در این حالت هر کدام از مناطق جهان، یک یا چند کانون قدرت اصلی خواهند داشت که تحولات اصلی در آن منطقه و ترتیبات و مناسبات آن منطقه را تحت شعاع قرار می‌دهند.

در این راستا منطقه غرب آسیا نیز مستثنی نبوده و تحولات آن در راستای تغییرات نظم امنیتی و سیاسی در منطقه است. منطقه غرب آسیا از دیرباز صحنه تقابل ایران، ترکیه و عربستان ( دوره های خلافت عربی در سده‌های گذشته) برای تعیین قدرت برتر و کانون قدرت منطقه بوده است.

با افول قدرت ایران پس از عصر نادرشاه و با سقوط امپراتوری عثمانی در طول جنگ جهانی اول، نظم امنیتی منطقه نه توسط بازیگران منطقه‌ای که از سوی ابرقدرت‌های خارجی طراحی، تعیین و تنظیم می‌شد. در سال‌های ابتدایی پس از پایان جنگ جهانی اول، با معاهده «سایکس پیکو» انگلیس و فرانسه به عنوان ناظمان منطقه‌ای در غرب آسیا، نظم منطقه و مناسبات آن را تنظیم می‌کردند.

تولد دولت جعلی صهیونیستی نیز مربوط به سال‌هایی است که انگلیس و فرانسه تنظیم‌گر نظم در منطقه غرب آسیا بودند. با پایان جنگ جهانی دوم و ظهور ایالات متحده و شوروی به‌عنوان دو قطب جهان، منطقه غرب آسیا نیز مانند دیگر نقاط جهان میان این دو ابر قدرت تقسیم و در نتیجه نظم امنیتی مطابق میل شوروی و آمریکا تنظیم شد.

با فروپاشی شوروی، منطقه غرب آسیا به زمین بازی ایالات متحده تبدیل شد که بخش زیادی از مناسبات آن را کنترل می‌کرد؛ اما در سال‌های اخیر، تغییراتی در منطقه اتفاق افتاده که منطقه را به زمین بازی جبهه یا شبکه مقاومت تبدیل کرده است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

تولد دولت جعلی صهیونیستی مربوط به سال‌هایی است که انگلیس و فرانسه تنظیم‌گر نظم در منطقه غرب آسیا بودند«صلح ابراهیم» ترفندی برای رسیدن به «خاورمیانه جدید»
۱_ آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ متوجه این حقیقت شد که منطقه در آستانه‌ پذیرش ایران به عنوان قدرت اصلی است. در نتیجه با طرح «صلح ابراهیم» در این جهت حرکت کرد که با اتحاد اعراب و رژیم صهیونیستی، مقابل برتری ایران در منطقه بایستد.

این امر قرار بود با طرح کریدور موسوم به «آی‌مک» تکمیل شود. این کریدور بنا داشت هند را از طریق کشورهای عربی به اسرائیل متصل کند و از این طریق تسلط رژیم صهیونیستی بر مناسبات منطقه را با وابستگی کشورهای عربی به اقتصاد صهیونیست‌ها ممکن کند. این طرح البته با وقوع طوفان‌الاقصی با شکست همراه شد. به همین دلیل، رژیم اسرائیل همه تلاش خود را به کار بسته تا از برتری شبکه مقاومت بر تحولات منطقه جلوگیری کند.

۲_ اسرائیل به خیال خود قصد دارد کار حزب‌الله و حماس را در این جنگ یک سره کند. اما چه دلیلی برای این امر وجود دارد؟ همه چیز به درگیری‌ها بر سر نظم امنیتی غرب آسیا باز می‌گردد. چنانچه در ابتدای گزارش گفته شد، بازیگران مهم این منطقه یعنی ایران، ترکیه و عربستان تلاش می‌کنند مطابق میل خود نظم امنیتی را باز طراحی کنند اما برای ایالات متحده و رژیم صهیونیستی یک‌چیز قابل تحمل نیست و آن «برتری ایران در بازی استراتژیک در برابر عربستان و ترکیه است».

ایالات متحده از دیرباز همه تلاش خود را کرده تا از برتری ایران در منطقه _ چیزی که در ادبیات علمی، «هژمونی ایران در منطقه» خوانده می‌شود_ جلوگیری کند؛ اما بر خلاف میل آمریکا، برای سال‌ها ایران برنده محض تحولات منطقه بوده است.
در سوریه تلاش جهان غرب و دولت‌های عربی برای براندازی دولت بشار اسد با شکست سنگین مواجه شد. این پیروزی بشار اسد با حمایت و همکاری مستشاری جمهوری اسلامی ممکن شد. در یمن نزدیک به یک‌دهه تلاش ائتلاف سعودی برای ساقط کردن دولت انصارالله با شکست همراه شد. انصار الله یکی از مهمترین متحدان ایران در منطقه محسوب می‌شود.

در عراق همکاری ایران، به تشکیل هسته‌های مردمی مقاومت در برابر داعش منجر شد و این گروه تروریستی که به آسانی شهرهای مهمی از عراق را اشغال کرده بود، شکست خورد. در لبنان نیز حزب‌الله وزن مهمی در معادلات سیاسی دولت لبنان محسوب‌شده و نقش اصلی را در حفاظت از لبنان در برابر رژیم صهیونیستی ایفا می‌کند.؛ بنابراین همه تحولات منطقه باب میل ایران پیش رفته است.

شبکه مقاومت، سد راه منفعت‌طلبی آمریکا
از طرفی تشکیل شبکه‌ای با عنوان «شبکه مقاومت» که اصلی‌ترین هدف اعضای آن مقابله با تسلط ایالات متحده بر غرب آسیاست، برای آمریکا شکست محسوس محسوب می‌شود. اعضای این شبکه (متشکل از گروه‌هایی همچون حزب‌الله و حماس و کشورهایی مانند سوریه و یمن) با وجود استقلال، رهبری ایران در محور مقاومت را پذیرفته‌اند. این مساله نشان می‌دهد منطقه در آستانه پذیرش ایران به‌عنوان بازیگر فرامنطقه‌ای و کانون اصلی تحولات منطقه بوده است.

«نشنال اینترست» در پیش‌بینی آینده رویای نتانیاهو برای برقراری نظم جدید در منطقه: هیچ ایرادی ندارد که رویای غیرممکن را در خواب ببینید یا حداقل منتظر روزهای بهتری باشید؛ مشکل این است که گاهی اوقات رهبران سیاسی، تخیلات خود را بیش از حد جدی می‌گیرند؛ به قول معروف راه جهنم با نیت خیر هموار شده استاین مساله تهدیدی حیاتی برای منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه محسوب می‌شود. به همین دلیل همه تلاش آنها، ضربه به منافع شبکه مقاومت در طول جنگ بوده است. رژیم اسرائیل، سوریه را بمباران می‌کند و آمریکا یمن را. صهیونیست‌ها لبنان را تحت حمله قرار می‌دهد و آمریکا تسلیحات لازم را فراهم می‌کند.

هدف آنها ضربه به بال‌های شبکه مقاومت در منطقه است. در صورتی که عناصر و بازیگران شبکه‌ مقاومت تضعیف شوند، ایران تضعیف‌شده و امکان تاثیرگذاری بر تحولات منطقه را از دست می‌دهد و این همان چیزی است که برای ایالات متحده و اسرائیل مطلوب است.

برخی از حامیان هیجان‌زده صهیونیست‌ها، وضعیت کنونی منطقه را با جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ مقایسه می‌کنند [جنگی که اسرائیل اعراب را شکست داد] یک پیروزی غافلگیرکننده و غیرمنتظره برای اسرائیل که موازنه قدرت را در خاورمیانه تغییر داد. اما این مساله که رژیم صهیونیستی به‌دنبال نظم جدیدی در منطقه است، آشکارا در گفتار رهبران این رژیم دیده می‌شود. بنیامین نتانیاهو در همین راستا از نظم نوین در خاورمیانه جدید سخن گفته و ترور سیدحسن نصرالله را در راستای توازن قدرت در غرب آسیا توصیف کرده است.

البته برای نخستین‌بار نیست که سران رژیم صهیونیستی و آمریکا وعده نظم جدیدی در منطقه غرب آسیا را می‌دهند. در سال ۱۹۸۲ نیز «آریل شارون» وزیر دفاع وقت این رژیم، نظم جدیدی را در خاورمیانه متصور شده بود.
«شیمون پرز» و «تام فریدمن» نیز پس از توافق اسلو در سال ۱۹۹۳ وعده «خاورمیانه جدید»را دادند. در اوایل سده جدید، دولت بوش نیز معتقد بود نظمی جدیدی در راه است که در آن خاورمیانه‌ای دموکراتیک و طرفدار آمریکا پدیدار می‌شود؛ اما هیچکدام از این وعده‌ها به حقیقت تبدیل نشد و تلاش‌های مختلف ایالات متحده و رژیم اسرائیل برای استقرار نظم جدید در منطقه، به برتری بیشتر جبهه مقاومت در منطقه منجر شد.

در همین زمینه نشریه «نشنال اینترست» در پیش‌بینی آینده رویای نتانیاهو برای برقراری نظم جدید در منطقه نوشت: «به طور حتم هیچ ایرادی ندارد که رویای غیرممکن را در خواب ببینید یا حداقل منتظر روزهای بهتری باشید؛ مشکل این است که گاهی اوقات رهبران سیاسی، تخیلات خود را بیش از حد جدی می‌گیرند؛ به قول معروف راه جهنم با نیت خیر هموار شده است.»

این رسانه در ادامه گزارش خود با عنوان «خاورمیانه جدیدی وجود نخواهد داشت» تاکید کرد: حزب‌الله یک بازیگر مهم سیاسی و نظامی در لبنان باقی خواهد ماند و بعید است شکست‌های اخیر آن توازن قدرت را در این کشور تغییر دهد. اسرائیل به طور قطع در موقعیتی نیست که بتواند ایران را شکست دهد.»

این نوشتار و گزارش‌های مشابه نشان می‌دهد، این‌بار حتی برای تحلیل‌گران و ناظران غربی نیز تحول در مناسبات نظم غرب آسیا امری بعید به نظر می‌رسد؛ در واقع، غرب آسیا همچنان زمین بازی شبکه مقاومت باقی خواهد ماند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.